میتوان گفت خلاقیت و نوآوری، حتی در ملودی پردازی، در مجموعه کنسرتهای گروههای سه گانه شیدا حضور و بروزی نداشت و میتوان گفت محمدرضا لطفی باز هم تکرار گذشته خویش بوده است، اما تمامیاین نقطه ضعفها هنگامیکه دربرابر سه گروه موسیقی از تقریبا سه نسل متفاوت موسیقی ایران قرار میگیرد، رنگ میبازد. چرا که نیمه پر لیوان کنسرت لطفی گفتنیهای بیشتری دارد، به خصوص برای آنانی که با فضای کار ارکستری و گروهی در موسیقی ایران آشنایند و میدانند که گرد آوردن یک گروه زیر 10 نفره و اداره آنها چه کار طاقت سوز و خطر خیزی است.چه برسد که این گروه به سه گروه و تا بیش از 30 تن افزایش یابد.
هر آدمیدر مسیر زندگی خود با گذشته خویش سنجیده میشود ومحمد رضا لطفی نیز. لطفی گذشته فردی نوآور در موسیقی بود، مضرابهایش بر تار نیز نه تکرار گذشته بلکه حل کننده برخی از ظرفیت های مضراب زنی گذشته موسیقی سنتی و تار نوازان و سه تار نوازان نامیبا برخی از گونه های مضراب زنی و زخمه زنی موسیقی هند و نوازندگان آن بوده است که به شکلی ظریف ودقیق در تار و پود تارنوازی وی چیده شده و شخصیتی خاص و مستقل به نوازندگی وی داده است.
این ویژگی در ملودی سازی و آهنگ سازی وی هم بروز و ظهور خاصی داشت. هنوز بسیاری قطعات ماهور (چاووش 6 با صدای شجریان)،شوشتری (به گمانم چاووش 4 با صدای ناظری)، و تصانیفی چون به یاد عارف و داروک و... را به یاد دارند. قطعاتی که به دلیل تراکم ملودیهای خوب و گوشنواز و البته بکر، همچنان در حافظهها مانده و مدام تکرار میشود. در کنسرت اخیرلطفی این لحظات کمتر تکرارو شنیده شده است، همچنانکه در آلبوم تازه وی که ضبط شده و اندکی توسعه یافته بخش سوم کنسرت وی است، این لحظات جز در برخی قطعات (همانند چهارمضراب آوازی) کمتر تکرار شده است.
درمقابل اجرای گروهها دقیق، پخته و حرفهای و صدادهی ارکستر در اوج قرار دارد و به جرئت میتوان گفت کمتر کنسرتی در تالار کشور توانسته چنین صدای شفاف و درخشانی را به گوش مخاطبانش بنشاند.
اما، اگر لطفی این گونه کار نمیکرد جای پرسش داشت، چرا که انتظار جامعه موسیقی از لطفی درگروه نوازی، توجه به همین دقت ها و ظرافت ها است.
پس آن چیزی که برگ برنده لطفی در این کنسرت بوده است، چیست؟
پاسخ به این پرسش را باید در تشکیلاتی عمل کردن لطفی در برگزاری یک کنسرت جست و جو کرد.
وی از همان ابتدا کار را بزرگ دید به این معنا که با تمرینات فشرده و شکل دهی به سه گروه تازه نفستر، به خصوص گروه بانوان، توانست تعریفی تازه از برگزاری کنسرت موسیقی سنتی در ایران به دست دهد.تعریفی که در آن چهرههای جوانتری که فرصت ابراز وجود پیدا نمیکنند، در قالب گروهی مجزا در کنار نسلهای قدیمیتر به صحنه بیایندو در برابر جمعیتی فراوان اجرای زنده داشته باشند.[کنسرت گروهای سه گانه شیدا و لطفی در سال 87]
از دل همین تجربهها است که میتوان برخی صداهای تازه را کشف کرد. اثنی عشری 24 ساله (خواننده گروه جوان بازسازی شیدا) را میتوان استعدادی در آواز به شمار آورد؛ اگر هم خود و هم لطفی روی صدای اندکی خامش کار کنند.
وی این ویژگی را دارد که صدای آوازش متفاوت با جریان مرسوم آواز خوانی در موسیقی ایرانی دو، سه دهه گذشته است. هم ساختار حنجره و هم شیوهای که وی (البته به مدد لطفی استادان آوازش) برای آواز خوانی برگزید(شیوه زنده یاد سلیمان خان امیرقاسمی) و هم جنس صدایش، هویتی مستقل دارند و در کنار یکی دو آوازخوان جدای از ساختار مرسوم موسیقی آوازی این سالها (صدای استاد شجریان و مقلدان بیشمارش) میتوانند فضای تک صدایی حاکم بر موسیقی آوازی و سنتی ایران را اندکی محدود کرده و از سیطره و گسترشش بکاهند.
لطفی برای برگزاری کنسرت خود سایتی اختصاصی تعریف کرد و گروه نسبتا حرفهای را برای تبلیغات و روابط عمومیاش در نظر گرفت. در کنار آن خود نیز به میدان آمد و از ظرفیتهای رسانهایاش برای گفتوگو با رسانههای مختلف دیداری و شنیداری بهره گرفت. در هفته منتهی به کنسرت گروههای زیر نظر وی ، تقریبا تمامیروزنامههای معروف و حتی یکی ، دو هفتهنامه پرمخاطب ،گفتوگوهایی اختصاصی از وی را کار کردند.رادیو فرهنگ گفت و گوی اختصاصی وی را پخش کرد و درنهایت آخرین تیر ترکش لطفی در این عرصه که همانا حضورش در تلویزیون بود نیز دو شب قبل از کنسرت از شبکه دوم پخش شد؛ گفت وگویی یک ساعته که تیزر آن هم یک روز قبل چندین بار از این شبکه پخش شد.اگر چه برخی اعتقاد دارند که لطفی حضور خود در تلویزیون را بسیار ارزان فروخت.
چرا که پیش از این اعلام کرد زمانی به تلویزیون خواهد رفت که سازش را هم به تماشا بگذارند.
نخستین گفت وگوی تلویزیونی لطفی نکته خاصی نداشت وبیشتر به تبلیغاتی برای کشاندن اهل موسیقی به کنسرت لطفی میمانست که از لطفی با آن همه مدعیات درباره موسیقی صداو سیما بعید بود. جماعت اهل موسیقی انتظار داشتند، دستاوردی از لطفی و حضورش در صدا و سیما برای تمامی موسیقی را شاهد باشند ایشان تنها گلیم خویش را از آب به در نکشد و به فکر دیگر غرق شدگان موسیقی در دریای بی توجهی صدا و سیما به حقوق مولف و مصنف هم باشد. اما بی توجهی صدا و سیما به حقوق اهالی موسیقی نه در گفتههای مجری انعکاسی یافت و نه در سخنان آقای لطفی پژواکی.[حقوق اهالی موسیقی را رعایت کنید]
از شب پنج نبهای که کنسرت لطفی آغاز شد تا شب شنبه که به پایان رسید، نظم و انظباطی قابل تحسین بر روند کار حاکم بود و وقتی کنسرت به پایان رسید، آمارها از فروش 93 درصدی بلیتها حکایت میکرد. امری که با توجه به ظرفیت تالار کشور و گمنامی و نا آشنایی بسیاری ازچهرههای حاضر در گروه لطفی، از یک نکته حکایت میکرد؛ سازمان بندی درست ودقیق کار و واننهادن هیچ امری به تصادف و شانس.[استقبال خوب از کنسرت لطفی]
کنسرت لطفی ظرفیتهای مدیریتی موسیقی در بخش خصوصی را به نمایش گذاشت و نشان داد که اگر دولت دست دراز خود را اندکی کوتاه کند و به دیگر تجربهها در این زمینه میدان دهد ، میتوان امیدوار بود که این گونه حرکتها نمونههای دیگری هم داشته باشد.
این حرکت از آن جهت اهمیت دارد که در چند سال گذشته موسیقی سنتی با اقبال کمتر علاقه مندان روبرو شد و جز چند چهره شناخته شده ، بقیه گروهها تقریبا از عرصه کنسرت های بزرگ این چنینی حذف شدند.
لطفی اما با کار خود نمونه ای زنده را پیش چشم ما گذاشت که با برنامه ریزی و تبلیغات مناسب میتوان کارهایی بزرگتر از این هم انجام داد.
لطفی و مجموعه هنرمندان گروههای سه گانه شیدا در صورتی میتوانند به بختیاری کار خود و توفیق آن امیدوار باشند که علاوه بر بستر سازی و حمایت دولت برای اجرای این گروه و گروههای دیگر در شهرستانها و مراکز استانها،برخوردی حرفهای هم با اعضای گروه صورت گیرد، به این معنا که آنها دسترنج ماهها تلاش و تمرین خود را از این کنسرت در دو وضعیت مادی و معنوی دریافت دارند تا بتوانند به شکل حرفهای به کار خود استمرار بخشند.
نکته دیگر مورد انتقاد به کنسرت آقای لطفی و گروههای سهگانه همانا تک صدایی آزار دهنده نام آقای لطفی است. این که تمامی آهنگها و قطعات از محمد رضا لطفی باشد در نفس خود عیب و ایرادی ندارد ،اما هنگامی که قرار است گروه عمده باشد و نه فرد ، باید به اعضای گروه هم فرصت ابراز وجود داد که امیدواریم در کنسرتآینده این گروهها آهنگسازی و تنظیم هایی از دیگر اعضای گروه را شاهد باشیم.